راجو یک تابلوی نقاشی را از پدر مرحوم خود به ارث می برد و کسی را استخدام می کند تا تابلو را تعمیر کند؛ اما هیچ یک از آن دو نمی دانند که این اثر گرانبها ترس و وحشت هولناکی را با خود به همراه دارد.
جیمی نوجوان و همجنسگرا برای زندگی در جامعه شاهدان یهوه فرستاده می شود، او به شدت عاشق یک دختر شاهد مومن می شود و آن دو وارد یک رابطه جدی با عواقبی می شوند که بقیه زندگی آنها را تغییر می دهد.
سوجوتا مادری مهربان و دلسوز است که با یک موقعیت چالش برانگیز و طاقت فرسا در زندگی خود روبرو شده است. او باید از پسر بیمارش که از یک اختلال جسمی رنج می برد، مراقبت کند و...