«کارلیتو»، دلال مواد مخدر، به سی سال زندان محکوم می شود، اما با تلاش وکیلش، «دیو»، پس از پنج سال آزاد می شود و تصمیم می گیرد سراغ کارهای خلاف نرود. اما دیو که با یکی از موکلانش، یک مافیایی به نام «تالیالوچی» درگیری پیدا کرده، پای «کارلیتو» را به میان می کشد…
لس آنجلس، 1949. یک گروه مخفی از افسران پلیس که توسط دو گروهبان رهبری می شوند، تصمیم دارند سردستهی تبهکاران، "میکی کوهن" (شان پن)، که کل شهر را زیر سلطهی خود گرفته، سرنگون کنند، اما...
"نیل" (شان پن) یک مامور رده بالای کنترل هواپیماهای بدون سرنشین (پهپاد) است که حتی خانواده اش از این شغل مخفی او خبر ندارند. اما او به خوبی نقش شوهر و پدر را ایفا میکند تا اینکه یک سایت افشاگر هویت شغلی او را لو میدهد و "نیل" را بعنوان یک تهدید قلمداد میکند...
یک تک تیرانداز مزدور پس از اینکه موفق به ترور وزیر معدن کشور کنگو می شود، در شرایط بحرانی قرار میگرد و برای سالها مخفی می شود. اما زمانی که به کشورش باز می گردد متوجه می شود که وی تبدیل به یک هدف شده است و افراد خطرناکی به دنبالش هستند...
داستان خانواده ای در سال 1950، در تگزاس آمریکا. فیلم ماجرای زندگی پسر بزرگ خانواده، "جک" (شان پن) را دنبال می کند، از دوران کودکی، تا زمانی که به مردی بالغ تبدیل شده و سعی دارد رابطه اش با پدرش (برد پیت) را بهبود بخشد. جک خودش را در دنیای مدرن گم کرده است و به دنبال جوابی برای سوالهایش در مورد حقیقت و معنای زندگی می گردد.
*
نسخه دوبله پارسی "درخت زندگی" (سعید مظفری، ناصر طهماسب، ژرژ پطرسی، مریم رادپور، زویا خلیل آذر، سمیه رهنمون و...) | سینک اختصاصی
یک راننده بنام «بابی» (شان پن) که در حال گریختن از تبهکارانی هست که دو انگشتش را بریده اند، بعد از اینکه اتومبیلش در نزدیکی یک شهر کوچک خراب می شود، با یک زن بنام «گریس» (جنیفر لوپز) و شوهرش که از اهالی آن شهر هستند آشنا می شود...
«سیلویا بروم»، زن سفیدپوستی که در افریقا به دنیا آمده و بزرگ شده، در سازمان ملل مترجم است. یکی از زبان هایی که «سیلویا» به آن آشنایی دارد، «کو» است و یک روز در تالار مجمع عمومی سازمان ملل به طور اتفاقی از حرف های مردی که به زبان «کو» صحبت می کند با خبر می شود که بر ضد جان «زوانی» حاکم مستبد ماتوبو توطئه ای در جریان است...
ایالات متحده، سال 1973. وقتی پخش جلسات استیضاح «نیکسن» از تلویزیون آغاز می شود، «سام بیکلی» (پن) از ریاکاری آشکار پرزیدنت، خشمگین می شود. او پس از تماشای گزارشی تلویزیونی درباره ی خلبانی که هلی کوپترش را در زمین چمن کاخ سفید فرود آورده، به فکر می افتد هواپیمایی را برباید و آن را به محل سکونت رئیس جمهور بکوبد.
وقتی موجودیت یکی از قدیمی ترین آکادمی های نظامی توسط ساخت و سازهای محلی تهدید می شود، دانشجویان آکادمی تصمیم می گیرند به هر قیمتی که شده از آن مراقبت کنند...