پس از اینکه دومینیک و لتی، برای ماه عسل خود به کوبا سفر می کنند، با زنی بدجنس و خطرناک به نام سایفر روبرو می شوند. سایفر همه سعی خود را می کند تا دومینیک وارد دنیای جرم و جنایت شود و به اعضای تیمش پشت کند و...
پس از اینکه اوون و دار و دسته اش مقابل دومینیک و گروهش شکست می خورند، او و بقیه اعضای تیم تلاش می کنند تا به زندگی عادی خود بازگردند. اما برادر بزرگتر اوون، به دنبال انتقام از دومنیک و خانواده اش است و...
"دومینیک تورتو" (وین دیزل) ، "برایان او کانر" (پاول واکر) و بقیه اعضای خانواده شان به ادامه آخرین ماموریتشان در ایتالیا می پردازند ، جایی که "لوک هابز" در تعقیب آنها بود . همزمان با این ماجرا ، گروهی دیگر در لندن دست به سرقت چند ماشین و آشوب می زنند و هابز مجبور می شود به آنجا برود و آنها را دستگیر کند . بعد از آنکه مشخص می شود "لتی" در سرقت لندن دست دارد ، "تورتو" هم قاطی ماجرا می شود...
برایان اوکانر که برای اف بی آی در لس آنجلس کار می کند با همکاری دومینیک تورتو برای نفوذ به یک شبکه قاچاق مواد مخدر و دستگیری رییس این گروه تبهکار برنامه ریزی میک نند و...
برایان اوکانر مامور مخفی اداره پلیس شهر لس آنجلس ماموریت پیدا میکند که به رویدادهای رقابت رانندگی شهری غیرقانونی نفوذ کرده و متخلفین را دستگیر کند، اما...
داستان فیلم درباره "بیلی لین"، جوان 19 ساله ای است که پس از رشادت های او و دوستانش در نبردهای عراق، مورد توجه رسانه ها قرار می گیرند و متعاقباً برای بازگشتشان به ایالات متحده ترتیب جشنی باشکوه که آنان را به عنوان یک قهرمان معرفی می کند داده می شود. اما در تمام این لحظات "بیلی لین" خاطرات متفاوتی از عراق در ذهنش مرور میکند؛ خاطراتی که با از دست دادن همرزمش در جنگ گره خورده است...
یک دانشمند امریکائی بخاطر اختراع وسیله ای بسیار مهم به اسم GHOST توسط صربها ربوده شده و بقتل می رسد. در پی این اتفاق همسر او «جولی» به اتفاق یک مامور امنیتی عازم ژنو می شود تا صندوق امانات محرمانه شوهرش را که حاوی فرمول ساخت اختراعش است باز کنند. در این مدت یک تفنگدار ماهر نیروی دریائی به اسم «شان» ماموریت می یابد از 5 فرزند جولی مراقبت کند زیرا احتمال ربوده شدن بچه ها وجود دارد. شان در ابتدا تصمیم می گیرد با اعمال نظم در خانه از پس آنها بر بیاید، اما پس از استعفای پرستار بچه ها وظیفه سنگینی بر عهده او گذاشته می شود...
در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شدهاند، را نجات دهند.
"ژاندر کیج" (ون دیزل) اینبار در مقابل گروهی به سرکردگی "ژیانگ" (دانی ین) قرار میگیرد تا از دسترسی این گروه به یک سلاح مرگبار با نام جعبه «پاندورا» جلوگیری کند.
داستانی مردی بنام کولدر می باشد که به جاودانگی نفرین شده است. او بعنوان آخرین بازمانده ی شکارچیان ساحره، برای مبارزه با ساحره ها به شهر نیو یورک می آید، در حالی که از نقشه ای که برای زنده کردن ملکه قدرتمند ساحره ها وجود دارد، بی خبر است...