مخترع میلیاردر، «تونی استارک» که اکنون تمام دنیا از زندگی دوگانه او بعنوان «مرد آهنی» خبر دارند، از طرف دولت تحت فشار قرار می گیرد تا تکنلوژی ای که بدست آورده را به ارتش بدهد. استارک که نمی خواهد به این راحتی اختراعش را در اختیار دیگران بگذارد، تصمیم می گیرد به همراه دوستانش در مقابل دشمنانی قدرتمند بایستد.
گزارش گری جسور به نام «پالی پرکینز» در مورد ناپدید شدن اسرارآمیز شش دانشمند معروف تحقیق می کند. او با کمک ماجراجویی معروف به «کاپیتان اسکای» به این نتیجه می رسد که ماجرا زیر سر دکتر خبیث، «تاننکوف» است. اما مشکل این جاست که هیچ کس از محل اقامت دکتر اطلاعی ندارد...
دنیای "تونی استارک" (رابرت داونی جونیر) توسط یک تروریست نیرومند مشهور به "ماندارین" ( بن کینگزلی ) از هم پاشیده می شود. استارک تصمیم می گیرد دوباره شروع به بازسازی کرده و این رقیب سرسخت را شکست دهد...
"نیک فیوری" مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط «لوکی» مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون «مرد آهنی»، «هالک شگفت انگیز»، «تور»، «کاپیتان آمریکا»، و «بیوهی سیاه» با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
"جان دوو" (کوین اسپیسی) قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پروندهی این قتلها "دیوید میلز" (برد پیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. "میلز" با همکاری کاراگاه "سامرست" (مرگان فریمن) که در شُرف بازنشستگی است قدم به قدم "دوو" را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر می دهد.
داستان یک فروشنده آثار هنری با ادب و گاهی رذل به نام چارلز مرتدکی است که باید با ترمیم کردن یک نقاشی دزدیده شده رمزی را به دست آورد که با آن می تواند به مکان گمشده ای که طلای نازی ها در آن مخفی شده است دسترسی پیدا کند...
هلن از شرکتی که کار می کند اخراج می شود. اکنون دلشکسته راهی آپارتمانش می شود که در آن با دوستش جری زندگی می کند. داستان فیلم دو حالت مختلف پیدا می کند: یکی حالتی که هلن به موقع به مترو می رسد و دیگری زمانی است که مترو را از دست میدهد...